کمدی کلمات
اصل قضیه این است که همه میخواهند به زور تو را در یک گروه بچپانند. یعنی بخواهی یا نخواهی، تو یا بسیجی هستی یا انجمنی. یا اصولگرایی یا اصلاح طلب. من میگویم با کلمات بد تا کردند. میگویم بعضی از کلمات مظلوم واقع شدند. موضوع را جنایی نکنم!!! بعضی از کلمات را بد تعریف میکنیم.
دوستانی دارم که در تعریف "حزب اللهی" میگویند: (( حزب اللهی، مذهبیای است، که نظام را قبول داشته باشد!)). تعریف جالبی است. ولتر میگوید: (( اگر میخواهید با من گفتوگو کنید، اصطلاحات خود را تعریف و تحدید کنید.)) پس ما هم بیاییم و چهار کلمه "نظام"، "حزباللهی"، "مذهبی"و "قبول نداشتن" را تعریف و تحدید کنیم.
میگوید (( حزب اللهی، مذهبیای است که ... ))، یعنی بین حزباللهی و مذهبی تفاوت قائل شده است و حزباللهی جماعت را زیرمجموعهای از مجموعه بزرگتر افراد مذهبی دانسته است. به بیان دقیقتر و آنچه که به نظر من میرسد، این است که در این تعریف، به این مسئله اشاره شده است که عدهای از افراد هستند که نماز میخوانند، روزه میگیرند، دعا میکنند و سایر اعمال عبادی شخصی خود را انجام میدهند که تا اینجا مذهبی محسوب میشوند. ولی اعمال عبادی آنها جنبه اجتماعی و سیاسی و ... ندارد و دین را وارد روابط خود با دیگر افراد نمیکنند. در قرآن داریم: (( و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون )) و داریم: (( لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون ))
در آیه اول داریم "یتول" که از ولایت میآید. یعنی این حزب اللهیای که در آخر آیه لحاظ میشود، باید ولایتپذیر باشد. البته خود این ولایتپذیری هم باید تعریف و تحدید شود که یعنی چه؟
آیا مدل ولایت فقیه که امروز داریم، دقیقا مانند مدل ولایتیای است که در گذشته برای محمد مصطفی و ائمه معصومین داشتهایم؟ آیا باید ولی فقیه را معصوم بدانیم؟ مسلما ولی فقیه معصوم نیست. شاید بتوان به جرأت گفت که ولی فقیه نباید گناه کند و نمیکند ولی قطعا و یقینا مصون از اشتباه نیست. پس به احتمال زیاد مدل ولایت پذیری در زمانه ما، مانند مدل ولایتپذیری در زمان معصومین نخواهد بود. اما اینکه باید چگونه باشد، بحثی است مفصل که از دایره سواد نگارنده این سطور خارج است.
در آیه دوم کلمه "یوادون" و "حاد" را میآورد. یعنی از لحاظ قرآنی افراد حزب اللهی با دشمنان خدا و پیغمبر دوستی نمیکنند. این دشمنان لزوما و فقط افراد نیستند بلکه میتوانند اعمالی باشند که موجب دوری بنده از ربش میشوند. افراد زیادی را میبینیم و خودمان هم از افرادی هستیم که برای مثال قرآن میخوانیم و از شنیدنش لذت میبریم اما خیلی راحت گوشمان پذیرای همه جور موسیقی هم هست. نماز میخوانیم اما با افرادی که اصلا نماز را قبول ندارند -تاکید میکنم (( قبول ندارند ))- خیلی راحت دوستی میکنیم و قص علی هذا در سایر مسائل عبادی. پس نباید انتظار داشت که (( رضی الله عنهم و رضوا عنه )) منتج شود.
من تقلبی میکنم. یکی از دوستان میگفت: (( نگوییم حزب اللهی بلکه بگوییم مذهبی اجتماعی )). من هم از اینجا به بعد همین را میگویم.
پس تعریف اولیه میشود: ((مذهبی اجتماعی، مذهبی ای است که نظام را قبول داشته باشد.))
حال نظام را تعریف کنیم. مطمئنا منظور از نظام در اینجا، نظام اسلامی است. اما خود این نظام اسلامی، باید به صورت کامل، تعریف شود که اصلا "نظام اسلامی" یعنی چه؟ بدیهی است که تعریف این کلمه از عهده راقم این سطور خارج است. اما حق پرسش را برای خود، مسلم میدانم.
اگر حال داشته باشم، بعدا ادامه خواهم داد!!!