نقد وارده بر جامعه اسلامی شریف
باسمه تعالی
"نقد وارده بر جامعه اسلامی شریف"
نکتهای که قبل از خواندن این متن باید به آن توجه شود این است که تمام نکات زیر صرفا نظرات شخصی بنده به عنوان یک شخصیت حقیقی است.
بخش زیادی از وقت من در ترم سه صرف مسائل تشکیلاتی و کارهای مربوط به جامعه اسلامی شریف شد. کار تشکیلاتی باعث شد که نسبت به خیلی از مسائل که سابقا به آنها بیتفاوت بودم، حساستر شوم.
همیشه سعی میکردم که بتوانم از دوستان و بچههای دانشگاه، نسبت به فعالیتهای جامعه اسلامی و ذهنیتی که از این تشکل دارند، بازخورد و فیدبک بگیرم.
نکته اول: خیلی از دانشجویان جامعه اسلامی شریف را نمیشناسند. اکثرا این نام را بهخاطر پسوند "اسلامی" آن، ذیل نام انجمن اسلامی و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل میدانند. البته این، امری طبیعی است. از دانشجویان دانشگاهی که کتابخانه مرکزیاش حتی در گرمترین ایام تابستان تا نیمه پر است، نمیتوان انتظار داشت که خیلی جذب فعالیتهای فوق برنامه در دانشگاه شوند و به نکات اینچنینی توجه کنند. پس به نظرم از این نکته میتوان چشم پوشید. هر چند تا الان که بنده در جامعه اسلامی شریف بودهام، سعی تمام دوستان بر این بوده است که تا حد امکان از این رویکرد پرهیز شود که هدفمان از اجرای برنامههای مختلف، اسم در کردن باشد. البته لازم به ذکر است که یک سازمان و تشکل برای حفظ حیاتش باید اسم و برند خود را در اذهان تثبیت کند.
نکته دوم:
جامعه اسلامی شریف تشکلی است که برخلاف
سایر تشکلهای دانشگاه مانند بسیج و انجمن برچسب سیاسی خاصی ندارد. این هم یک مزیت و هم یک عیب است. مزیت است از این جهت که رسالت
جامعه اسلامی شریف در انتقال محتوا و پیام به قشر خاکستری یا خاموش دانشگاه،
آسانتر میشود. عیب است از این لحاظ که جامعه اسلامی، هیچگاه طرفدار پر و پا قرص
نخواهد داشت. جورج اورول میگوید: "در
عصر ما دیگر چیزی به نام فاصله گرفتن از سیاست وجود ندارد. همه چیز سیاسی است و
سیاست تودهای از دروغ، بهانهجویی، حماقت، نفرت و اسکیزوفرنی است". این یک حقیقت است. جامعه اسلامی نمیخواهد
که از این تعریف رایج سیاست پیروی کند و این
از جذابیت فعالیت در این تشکل بسیار میکاهد. افرادی که روحیه تشکیلاتی دارند،
برای جذب شدن به جامعه اسلامی دلیل کافی ندارند. بگذارید بهتر توضیح بدهم. معدود دانشجویان دانشگاه که به دنبال کار تشکیلاتی و فوق برنامه هستند، جامعه هدف مشخصی دارند. جامعه هدف بسیج
مشخص است. جامعه هدف انجمن اسلامی مشخص
است. اما آنچه که همیشه از آن غافل میمانیم، قشر خاکستری یا خاموش دانشگاه هست که
در حقیقت تارگت اصلی جامعه اسلامی میباشد و به نظر میرسد که ذخایر اصلی این
کشور همین افراد هستند. اما
متاسفانه برای اکثر افراد تشکیلاتی، این
جامعه هدف، جامعه جذابی نیست.
قشر خاکستری چیست؟ قشر خاکستری، آدمهایی هستند که سرخورده شدهاند. قشری است که از
بس در فضای جامعه شاهد سیاستزدگی و باندبازی بوده است، از همه آنها متنفر شده
است. قشری است که امیدی به حرف زدن ندارد. هیچکس، هیچوقت این آدمها را بازی
نداده است برای همین نسبت به بازی بیتفاوت شدهاند. جالبترین موضوع برای آنها پس
از مرگ هاشمی رفسنجانی و فرو ریختن پلاسکو این است که آیا دانشگاه تعطیل میشود یا
خیر...
نکته سوم: جامعه اسلامی در دانشگاه، به فضایی برای تضارب آرا شناخته شده است. یکی از دوستان میگفت
چند وقت پیش خانمی برای گرفتن فیلم یکی از برنامهها به دفتر جامعه آمد. گفت تا
قبل از آن برنامه، اسم جامعه اسلامی شریف را نشنیده بوده است. در همان حال که
منتظر بود تا فیلم بر روی فلش ریخته شود،
به فضای دفتر و برنامهها نگاه میکرد. موقع رفتن برایمان آرزوی موفقیت کرد و گفت
به نظر میرسد که اینجا مکانی است که هدف اصلیاش را ایجاد تعامل و جو منطقی میداند.
همین هفته قبل، آقایی به دفتر جامعه آمده بودند و میگفتند من به دنبال جایی هستم
که بتوانم حرفم را بزنم و دیگران با آن مخالفت کنند و بتوانم با همفکری دیگران،
عقایدم را درباره این موضوع خاص چکشکاری کنم
و همه به من گفتهاند که بهترین تشکل و گروه در جهت تحقق این منظور جامعه
اسلامی شریف است.
نکته چهارم: افرادی که به جامعه اسلامی شریف علاقهمند هستند، از لحاظ اجرایی به شدت ضعیفند. در بالا به این نکته اشاره شد که افراد با روحیه اجرایی و تشکیلاتی بالا به جامعه اسلامی شریف جذب نمیشوند. در بهترین حالت افرادی جذب این تشکل خواهند شد که خود نیز تا حدی جزء همان قشر خاکستری هستند که البته کمی بیشتر مطالعه داشتهاند و اندکی دغدغهمندتر بودهاند. اما این افراد فقط جامعه اسلامی شریف را "دوست دارند" اما آمادگی آن را ندارند که در جهت پیشبرد گفتمان جامعه اسلامی، دست به کار خاصی بزنند. در بهترین و عامیانهترین حالت باید گفت که این افراد بهشدت "خستهاند" . این موضوع باعث میشود که جامعه اسلامی شریف از توان تشکیلاتی بسیار پایین رنج ببرد و از ورود به بسیاری از مسائل و اظهار نظر درباره آنها، احساس خطر کند.
نکته پنجم:
جامعه اسلامی شریف ماهیت سلبی دارد یا ماهیت ایجابی؟ این مهمترین سوالی است که همه
از من میپرسند. میگویند شما میگویید فلان کار بسیج غلط است، فلان کار انجمن غلط
است. خب کار صحیح چیست؟ یا مثلا میخواهند که جامعه اسلامی را در یک جمله تعریف کنم.
ابتدا باید چند موضوع را به روشنی بررسی کرد. آیا نفس اینکه یک تشکل ماهیت سلبی
داشته باشد، چیز بدی است؟ و اینکه اصلا
منظور کسانی که حرف از ماهیت میزنند، از سلبی و ایجابی چیست؟ و اینکه آیا واقعا
لزومی دارد که جامعه اسلامی در یک جمله تعریف شود؟
اما اگر بخواهم ایدهآلی که از جامعه اسلامی شریف در ذهن "من" به عنوان یک "شخصیت حقیقی" وجود دارد را در چند خط بگویم، باید بگویم:
جامعه اسلامی شریف باید یک بلندگو باشد. بلندگویی باشد برای همه افراد که میخواهند با توجه به استدلال و منطق حرف خود را بزنند. جامعه اسلامی شریف باید محلی باشد برای تمرین شنیدن صداهای مخالف. آرمان حقیقی جامعه اسلامی شریف نه باید این باشد که فکری را به اجتماع تزریق کند و نه این که فکری را برچیند بلکه باید این باشد که دانشجویان و فضای دانشگاه را با تفکر و تعقل آشتی دهد.
پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند ؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان...
قرآن کریم ؛ سوره مبارکه زمر ؛ آیه 17 و 18