چیز چیست؟؟؟

باسمه تعالی
 

"چیز" چیست؟؟؟
 

هر کسی می‌آید و به نحوی ضربه می‌زند و می‌رود. اما ضربه به چه؟ من اسمش را می‌گذارم "چیز" چون خودم هم دقیقا نمی‌دانم که "چیز" چیست!!!
"چیز" قرار بود که یک فرم باشد با یک محتوا اما "چیز" الان فرمی شده است با چند محتوای متناقض و متضاد. وقتی محتوای یک فرم، همدیگر را بخورند، فرم پایدار نمی‌ماند، سریعا فرو می‌پاشد. در اصل باید گفت که "فرم" معنای خود را به نحوی از دست داده است.
من اسم محتواهای "چیز" را می‌گذارم "درون چیز".
نگاه هر "درون چیز" با "درون چیز" دیگر فرق می‌کند. بگذارید بروم سر اصل مطلب و عکس بالا:

 

 

"چیز" به یک نظام تبدیل شده است. "چیز" به ابزار تبدیل شده است. اینطور بگویم که "چیز" ایدئولوژی‌ای بوده است که الان یک ابزار شده است. یعنی دیگر خاصیت ایدئولوژیک خودش را از دست داده چون دیگر غایت مطلوب نیست بلکه ابزاری است برای حفظ قدرت و انحصار موجود...
اما باز هم نشد که بروم سر اصل مطلب، الان:

 

 

اصل مطلب این است که نگاه هر "درون چیز" با "درون چیز" دیگر در مفهوم "مردم" متفاوت است. یعنی هر کدام قشر خاصی از مردم را در تصمیم‌گیری‌ها و نقش‌آفرینی‌ها موثر می‌بیند.
هر"درون چیز" مثل هواست که قشر خاصی از جامعه آن را تنفس می‌کند و برای قشری دیگر این هوا مثل سم می‌ماند. "درون چیز" های مختلف با یکدیگر واکنش نشان می‌دهند.
اما سوالی که هست این است که نسبت "درون چیز" و "مردم" چگونه است؟ مردم" درون چیز" را می‌سازند و یا "درون چیز" مردم را؟ البته شاید طرح این سوال اشتباه است. چون در سوال اینگونه فرض شده است که "درون چیز" و "مردم" دو مقوله جدا از همدیگرند. آیا واقعا این چنین است؟ یا به نحوی است که هر یک در بطن دیگری است؟
اگر از جواب دادن به سوالات بالا طفره برویم، مهم این است که هر گروه از "مردم" برای "درون چیز" های متفاوت انحصاری شده است. در بدبینانه‌ترین حالت هسته اصلی هر "درون چیز" که من آن را "درونِ درون چیز" می‌نامم، به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه بخشی از بدنه اجتماعی را برای خودش می‌داند و به "درون درون چیز" دیگر سرکوفت می‌زند که از حمایت آن بخش برخوردار نیست.

 

 

--------------------

 

 

صوتی از شهید چمران درباره اسلوب انقلاب و نقش مردم در آن را در کانال تلگرامی مبعوثین بارگذاری کرده‌ام. که در زیر هم تقدیمتان می‌گردد.
 

 تا آنجایی که من متوجه می‌شوم، ایشان نظرشان این است که مردم هستند که "چیز" و به تبع آن "درون چیز" را شکل می‌دهند اما فکر می‌کنم که ایشان در آن زمان به نقش "درونِ درون چیز" توجه نداشته‌اند. الله اعلم.