چالش حقیقت
حقیقت
+ چقدر احساساتی هستی؟
- به نظر خودم خیلی احساساتی هستم، اما فیدبکی که از دیگران دارم این هست که چندان
احساساتی نیستم! به خاطر اینکه معمولا احساسات خودم را بروز نمیدهم.
+ از چی پشیمانی؟
- طبیعتا بعضی چیزها هستند که وقتی به یادشان میفتم، تمام وجودم از پشیمانی میسوزد.
اگر بخواهم تک تک نام ببرم، باید به خیلی چیزها اشاره کنم، خیلی... اما به همه این
تلخیها به چشم تجربه نگاه میکنم و الان از اینکه آنها را انجام دادهام خوشحالم...
+ چیزی هست که از همه پنهان کرده باشی؟
- بله، مگر میشود این چیز نباشد؟
+ ترسویی؟
- نه چندان... از جانوران موذی خیلی میترسم. حالا چه انسان باشد چه حیوان. خودم
تا حالا موذی نبودهام. سعی کردهام که همیشه رو بازی کنم.
+ بزرگترین ضعفت؟
- همیشه خیلی تند حرکت کردم. خیلی رک و روراست هستم :) همان رو بازی کردن که در
بالا گفتهام. اگر زیرآبی میرفتم، خیلی موفقتر میشدم.
+ آدمها را میشناسی؟
- معمولا همان اول که به آدمها نگاه میکنم، میتوانم حدس بزنم چجور آدمهایی هستند.
حدسهایم معمولا درست درمیآید. میتوانم ادعا کنم که بعد از مدتی بودن با آدمها حرکات
بعدیشان برایم قابل پیشبینی میشود...
+ تا حالا عاشق شدی؟
- این سوال مسخرهای هست. مگر ما میدانیم ویژگیهای عاشق شدن چیست که بتوانیم
بگوییم عاشق شدهایم یا نه؟ اما اگر بخواهم خیلی کف میدانی جواب بدهم، باید بگویم
که نه! دوست داشتن شاید، عاشق شدن، هرگز!!!
+ بزرگترین ترس زندگیت؟
- میترسم از آن روزی که باطن اعمالم آشکار شود. (اوج کلیشه، لکن چارهای نیست!) بزرگترین
ترس زندگیام پیری است.
+ میتوانی بگذری؟
- نه، خیلی کینه شتریام. چیزهایی که ناراحتم کردند، همیشه خوب به یاد دارم...
+ بیماری داری؟
- بیماری روحی که مطمئنا هست، بیماری جسمی منتها نه! فقط از بچگی بعضی اوقات
زانوهایم درد میگیرند. دکترها هم گفتند که ژنتیکی مفاصل زانوهایت ضعیف است. زیاد
که حرکت میکنم، دردشان شروع میشود.
+کسی هست عاشقت باشد؟
-فکر نکنم! مادر و پدرم البته خیلی دوستم دارند...
+کسی دلگرمت میکند؟
- کسی نیست. معمولا وقتی دلم سرد میشود، تعداد کارهایی که باید انجام دهم را
بیشتر میکنم:) خودش خود به خود گرم میشود. غذا خوردن هم باعث دلگرمیم میشود
البته!
+ تا حالا به دوستانت دروغ گفتی؟
- مطمئنا بله... اما دروغ اول را آنها گفتهاند. برای همین من هم دیدهام که ارزش اینکه
با آنها صادق باشم، ندارند. اگر کسی تا الان با من صادق بوده است، میتواند مطمئن
باشد که من هم با او صادق بودهام. اطمینان صد در صدی میدهم :)
+ تا حالا کاری شبیه دزدی کردی؟
- این یکی را واقعا نمیدانم... تعریف دقیق دزدی چیست؟ اگر هم دزدی کردهام به این
دلیل بوده که طرف مقابل چیزی از من دزدیده. حالا یا احترامم را، یا زمانم را، یا
دوست داشتنم را... من هم جریمهاش کردهام :)
+ بین عشق و خانواده کدام را انتخاب میکنی؟
- سوال مسخرهای هست واقعا... اگر منظور این باشد که برای مثال بین کسی که در
آینده شاید عاشقش شوم و خانواده کدام را انتخاب میکنم، باید بگویم خانواده. چون
به عشق چندان اعتقادی ندارم...
+ میتوانی عوض بشوی؟
- کار سختی هست. سعیم رو میکنم. منتها فکر نمیکنم که بشود... گمان میکنم که
خلقیاتم تا حد خوبی در وجودم نهادینه شده.
+ چه چیزی آرامت میکند؟
- نوشتن:) قلم را دوست دارم. برایش احترام قائلم. حرفهایم را میشنود. کمحوصله
نیست. صبور است. من هم سعی میکنم با قلم صادق باشم. دریوریهایم را تحمل میکند.
+ از کسی متنفری؟
- نه، سعی میکنم از بعضیها دور باشم ولی متنفر نیستم. در این موارد سعی میکنم
دنیا را مثل یک زمین بازی نگاه کنم. هر کسی به دنبال امتیاز بیشتر است. یکی به
دنبال امتیاز معنوی، یکی هم مادی. تنفر معنا ندارد. تو هم باید به دنبال امتیاز
خود باشی...
+ انتقام میگیری؟
- اگر موقعیتش فراهم بشود، بله. اما با توجه به حرف بالا دیگر اسمش انتقام نیست.
میشود بازی کردن...
+ به تو خیانت کردن؟
- بله! اما باز هم من اسمش را خیانت نمیگذارم. کسی که به من خیانت کرده، بازی خودش را انجام داده.
من از کسی ناراحت نیستم.
+ خوشبختی؟
- جمع کن بابا!!!