باشد، این را هم میگویم!
باسمه تعالی
باشد، این را هم میگویم!
من هرچه بگویم تکراری میشود. حرف هم اگر تکراری بشود، بیاثر میشود. آن را میشنوی، یک گوشَت میشود در، یک گوشَت میشود دروازه...
به یک ورودی چه میتوان گفت؟
تبریک بگویم؟ سرت پر است از این تبریکها، اینقدر بادت کردهاند
که تا هوا رفتهای. دمت هم گرم! زحمت کشیدهای. چند سال تلاش کردهای، شب و روزت
را یکی کردهای. شریف حق توست. آن را سر بکش، مثل یک لیوان شربت اعلا!
باشد، این را میگویم! ورودیجان، تبریک... خوش آمدی!
فلسفه ببافم؟ از این حرفها که مواظب باش افسرده نشوی و معنا و هدف زندگیات را گم
نکنی؟ بگویم ممکن است که بعد از مدتی احساس کنی که راه را اشتباه آمدی و زندگیات
از ارزش تهی شده است؟ بگویم که بنشین و با خودت فکر کن که الان کجای راهی و چقدر
تا هدفت راه داری؟
باشد، این را هم میگویم! ورودی جان، هدفت را بشناس، مسیرت را رسم کن. مواظب باش
که گم نشوی...
از مهندسی صنایع بگویم؟ برایت توضیح دهم که مهندسی صنایع
تلفیقی است از مدیریت و مهندسی و ریاضی؟ بگویم بازار کارش چگونه است یا برای مثال
به تو اطمینان بدهم که رشتهای که انتخاب کردی، بهترین رشته این دانشگاه است؟
باشد، این را هم میگویم! ورودی جان، مهندسی صنایع شریف، یکی از خفنترین رشتههای
دانشگاهی کشور است. من به تو اطمینان میدهم که در این رشته میتوانی در تمام
ابعاد آکادمیک، صنعتی و کارآفرینی رشد کنی.
از خوابگاه برایت بگویم؟ دوری از خانواده و زندگی کردن با
آدمهای جدید؟ اینکه ممکن است دلت لک بزند برای اینکه غرغرهای پدرت را بشنوی، اینکه
از خدا بخواهی دستپخت مادرت را بخوری؟ بعد هم شروع کنم به امید دادن که این هم سبک
زندگی جدیدی است که باید به آن عادت کنی و برایت کلی درس دارد؟
باشد، این را هم میگویم! ورودی جان، زندگی در خوابگاه تلخیها و شیرینیهای خودش
را دارد. سعی کن به آن عادت کنی. سعی کن که این تلخیها و شیرینیها را با دوستانت
تقسیم کنی. آنها مهمترین سرمایههای تو در خوابگاه هستند...
از علم برایت بگویم؟ بگویم درست را بخوان و مواظب باش تا
حواست به مسائل حاشیهای پرت نشود؟ بگویم تلاشت را بکن که بعد از چهارسال که فارغالتحصیل
شدی، مهندسی صنایع را فهمیده باشی و بتوانی حرفی برای گفتن داشته باشی؟
باشد، این را هم میگویم! ورودی جان، درست را بخوان. یادت نرود که برای چه در حدود
25 میلیون تومان در سال از بیتالمال برای تو هزینه میشود!
امید بدهم؟ بگویم آینده تو روشن است؟ بگویم در مسیری گام
گذاشتهای که اگر بخواهی میتوانی به خودت و کشورت و جامعهات خدمت کنی؟
باشد، این را هم میگویم! ورودی جان، آینده تو روشن است. مسیری که در ابتدای آن
هستی، انتهای خوشی دارد اگر بخواهی، اگر توکلت را از دست ندهی...
بهراستی به یک ورودی چه میتوان گفت که تکراری نشود؟
******
این متن را دو سه هفته پیش برای نشریه استقبال از ورودیهای انجمن علمی دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف نوشتم. متن چندان خوبی نیست، عجلهای شد!