شهرآشوب | یادداشت‌های سینا طاهری

یادداشت‌های یک انسان معمولی

شهرآشوب | یادداشت‌های سینا طاهری

یادداشت‌های یک انسان معمولی

درباره بلاگ
شهرآشوب | یادداشت‌های سینا طاهری

من، سینا طاهری، یک انسان معمولی، در این وبلاگ یادداشت‌ها و روزمره‌نویسی‌های خود را با شما به اشتراک می‌گذارم.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مولانا» ثبت شده است

۲۱ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۰۵

کاش قبا بودمی

کاش قبا بودمی

 

باسمه تعالی

 

کاش قبا بودمی

 

جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای
نی غلطم، در دل ما بوده‌ای

سینا طاهری
۳۱ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۱۳

طاغوت

طاغوت
باسمه تعالی

 

بیا ببخشا یا برو جفا کن؟؟؟
حتی تصور این که در آخر قرار باشد که این همه پوچی گریبانت را بگیرد، حقیقتا ترسناک است.

چرا مولانا اینگونه صحبت می‌کند؟ با کیست؟ چه می‌گوید؟ چه دردی دارد؟
یعنی به انتها برسی و فقط موج سودا؟
یعنی به انتها برسی و برایت مهم نباشد که
"بیا ببخشا یا برو جفا کن"
نمی‌دانم.
 

سینا طاهری