شهرآشوب | یادداشت‌های سینا طاهری

یادداشت‌های یک انسان معمولی

شهرآشوب | یادداشت‌های سینا طاهری

یادداشت‌های یک انسان معمولی

درباره بلاگ
شهرآشوب | یادداشت‌های سینا طاهری

من، سینا طاهری، یک انسان معمولی، در این وبلاگ یادداشت‌ها و روزمره‌نویسی‌های خود را با شما به اشتراک می‌گذارم.

۲۵ مطلب با موضوع «گزارش، تحلیل» ثبت شده است

۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۲

سفرنامه عراق ۲

سفرنامه عراق

کربلا

از نجف تا کربلا، حدود یک ساعت راه است. البته شاید هم بیشتر باشد چون قسمت خوبی از مسیر را خواب بودم. آنجایی بیدار شدم که روحانی کاروان، پشت میکروفون زاقارت!!! اتوبوس داشت یک شعر کسل‌کننده درباره کربلا می‌خواند با مضمون سلام به شهر.

سینا طاهری
۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۳

سفرنامه عراق ۱

سفرنامه عراق

نجف

با بوی غذایی که در هواپیما پیچیده شده بود، از خواب بلند شدم. خیلی گرسنه بودم. حدود ۱۲ ساعت چیزی نخورده بودم و همین عامل کافی بود که حتی غذای نه چندان داغ و دلچسب هواپیما هم برایم خوشمزه باشد. از صادق سلمانی که کنارم نشسته بود پرسیدم که چقدر خواب بودم، گفت حدود یک ربعی. خیلی تعجب کردم. خودم فکر می‌کردم که حداقل یک‌ ساعت خوابیده‌ام. شارژ شده بودم. پرواز از آنچه که فکرش را می‌کردم، کمتر طول کشید. تقریبا یک ساعته به مقصد رسیدیم. فرودگاه نجف. در تمام مدتی که در هواپیما بودیم، مانیتور هواپیما یک مداحی و سرود خستگی‌آور و پرملال را پخش می‌کرد. وقتی که هواپیما به زمین نشست و توقف کرد، ملت همیشه عجول، مثل همیشه،  به سرعت از صندلی‌هایشان بلند شدند که پیاده بشوند. یکی نیست به اینها بگوید که حداقل صبر کنید که درهای هواپیما باز شود. تاکسی که نیست. کمی طول می‌کشد. آرام باشید.

سینا طاهری
۰۵ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۳۰

می‌خواهم آزاد باشم

Freedomمی‌خواهم آزاد باشم

این نوشته صرفا نظر شخصی من است درباره کرسی‌های آزاد اندیشی و چالش‌ها و مشکلاتی که جامعه دانشجویی کشور برای برگزار کردن آن‌ها در پیش رو دارد. ناگفته پیداست که من نه جامعه‌شناس و نه اسلام‌شناس هستم. تنها دانشجویی ساده هستم که تا حدی در محیط اطرافم تامل کرده‌ام، همین و بس!!!

سینا طاهری
۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۸

کمدی کلمات

شازده کوچولوکمدی کلمات : حزب‌اللهی

اصل قضیه این است که همه می‌خواهند به زور تو را در یک گروه بچپانند. یعنی بخواهی یا نخواهی، تو یا بسیجی هستی یا انجمنی. یا اصولگرایی یا اصلاح طلب. من می‌گویم با کلمات بد تا کردند. می‌گویم بعضی از کلمات مظلوم واقع شدند. موضوع را جنایی نکنم!!! بعضی از کلمات را بد تعریف می‌کنیم.

سینا طاهری
۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۰

پشمالو یا تراشیده؟؟؟

پشمالو یا تراشیده؟ مسئله این است.

 

سر ظهر، خیابان ولیعصر، ایستگاه بی آر تی مطهری. من و علی ملکی. تا چند دقیقه دیگر اذان میگویند. میگوییم مسجدی پیدا کنیم و نمازمان را در آن بخوانیم. از دیگران میپرسیم و یک مسجد پیدا میکنیم. مسجد شفا. مسجدی کوچک. وضوخانه در حیاط است و باید از چندتا پله پایین برویم. وضوخانه به شدت گرم است. سریع وضو میگیریم و از جهنم فرار میکنیم. داخل شبستان مسجد خنک است. اذان را گفته اند ولی از حاج آقا خبری نیست.  اکثر افراد پیرمرد هستند. تک و توک جوان هم بینشان پیدا شود. حاج آقا می آید. همه پیرمردها بلند میشوند. شروع میکنند به صلوات فرستادن. بعضی هایشان جلو میروند و دست حاج آقا را میبوسند.
سینا طاهری